خداویسی: «سرنخ» از بهترین سریال های ایرانی در ژانر پلیسی است.
بهزداد خداویسی با فیلم «تحفهها» به سینمای ایران وارد شد و سپس با بازی در فیلم «ضیافت» به کارگردانی مسعود کیمیایی و در کنار بازیگران بسیار مشهور آن زمان همچون فریبرز عربنیا و پارسا پیروزفر توجه بسیاری را به خود جلب کرد. او بعدها به تلویزیون راه یافت و با بازی در سریالهایی همچون «سرنخ» و «روزگار جوانی» به بازیگری محبوب در تلویزیون بدل شد. بازی او در نقش «مصطفی» در سرنخ یکی از بهترین و محبوب ترین نقش های کارنامه اوست. به بهانه بازپخش سریال «سرنخ» در شبکه آی فیلم با او به گفت گو کردیم که در ادامه می خوانید:
*آقای خدا ویسی بسیاری از مردم شما را با دو سریال «روزگار جوانی» و «سرنخ» به یاد می آورند. حتی نام مصطفی در سرنخ با لحن شیرین اصفهانی آقای جهانبخش سلطانی در حافظه مخاطب به جا مانده. شما دلایل ماندگاری این نقش و سریال را در چه می بینید؟
به نکته درستی اشاره کردید. هنوز هم بسیاری از مردم مرا با مصطفای سریال سرنخ و مجید سریال روزگار جوانی می شناسند. به نظرم در این دو سریال دو مولفه مهم یعنی سریال خوب و نقش ماندگار به هم ربط دارد و بر هم تاثیر می گذارد. وقتی سریالی به واسطه قصه و شخصیت هایش بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، نقش ها هم در ذهن می ماند. «سرنخ» یکی از بهترین سریال های ایرانی در ژانر پلیسی و معمایی بود و هست که به نظرم به دلیل آمیختن این ژانر با مولفه های پلیس ایرانی، به جذابیت بیشتر آن کمک کرد. ضمن اینکه برعکس بسیاری از آثار پلیسی و معمایی، خیلی خشک و زمخت نبود و تعلیق پذیری قصه ها به واسطه شم کارآگاهی موجود در آن در کنار رگه هایی از طنز باعث شد تا قصه های این سریال به دل بنشیند و مردم با شخصیت هایش ارتباط برقرار کنند. از طرف دیگر قصه ها در بستر موقعیت خانوادگی و در پیوند نزدیک با روابط و تجربه های عاطفی و احساسی روایت می شد که می توانست مخاطب ایرانی را بیشتر با خود همراه کند. به نظرم راز محبوبیت سرنخ را باید در ساختار معمایی قصه و روح ایرانی حاکم بر آن جست و جو کرد.
*جالب اینکه شما در کنار جهانبخش سلطانی به یک زوج پلیسی یا کارآگاهی بدل شدید.
همینطور است. مصطفی در کنار بازی جناب سلطانی در نقش امیر حسین اوصیا یک رئیس و معاون ایرانی جذاب خلق کردند. به نظر من طنازی های شیرین کاراکتر اوصیا با بازی آقای سلطانی، رابطه صمیمانه و عاطفی بین این دو شخصیت ایجاد کرد که فراتر از رابطه خشک و رسمی یک کاراگاه و معاونش بود. حتی بسیاری از گره های معمایی قصه با همین شوخ طبعی و طنازی های بین این کاراکتر و البته شم پلیسی آنها گشوده می شد. شاید برایتان جالب باشد که گاهی وقتی تصادف یا سرقتی صورت می گیرد، برخی به من به عنوان مصطفای سریال سرنخ مراجعه می کنند و این نشان می دهد که چقدر این شخصیت ها در دل و ذهن مردم نفوذ کرده و ماندگار شده است.
*شاید مثبت بودن این نقش هم در محبوبیت آن تاثیر داشته است؟
قطعا تاثیر دارد؛ اما برای خود من تجربه کردن نقش های متفاوت، فارغ از مثبت و منفی بودن آن ها جذابیت دارد. من نقش های منفی هم بازی کرده ام؛ مثلا نقش یک مامور ساواک. حتی کوتاه یا کمرنگ بودن نقش هم برای من مهم نیست، آنچه برای من جذابیت دارد، متفاوت بودن نقش است که امکان تجربه کردن های مختلف را برای من فراهم کند. شاید باور نکنید؛ اما پیش آمده که نقش اصلی را هم به من پیشنهاد داده اند؛ اما با خواندن فیلمنامه ترجیح داده ام نقش کوتاهی را که برایم جذابیت بیشتری داشته، بازی کنم.
*خودتان کدامیک از نقش هایتان را دوست دارید؟
همه نقش هایی را که بازی کرده ام، دوست دارم؛ چون آگاهانه آنها را انتخاب کردم و برایشان زحمت کشیدم؛ اما شاید نقش معلم فیلم «خمره» به کارگردانی ابراهیم فروزش را به خاطر سادگی و کششی که در این کاراکتر بود، خیلی دوست داشتم و به لحاظ عاطفی با این نقش و شخصیت ارتباط عمیقی پیدا کرده بودم. البته همین نقش مصطفی را در سرنخ یا نقش مجید را در روزگار جوانی که دانشجو و نقاش بود، همچنین نقش پرویز ثابتی، یکی از مهره های ساواک در سریال معمای شاه را با اینکه نقش منفی بود، هم دوست داشتم.
*در سینما نقشی که در فیلم ضیافت مسعود کیمیایی داشتید، به نظرم یکی از بهترین بازی های کارنامه شما بود.
به هر حال استاد کیمیایی کارگردان توانمندی در گرفتن بازی از بازیگران است. به غیر از این من بازی در فیلم ایران سرای من است پرویز کیمیاوی را که یک کار تاریخی بود، هم خیلی دوست دارم؛ اما دوست دارم که الان نقش خودم را یعنی نقش پدری را بازی کنم که در میانسالی به سر می برد.
*به نظر شما چقدر کاراکتر مصطفی یا اوصیا به دلیل اینکه شمایلی از یک پلیس ایرانی را ترسیم کردند، محبوب شدند؟
خیلی زیاد. اصلا یکی از فاکتورهای مهم این دو کاراکتر و در واقع رمز محبوبیت و ماندگاری آنها بین مردم به این خاطر بود که آنها از جنس مردم بودند. آنها هم به عنوان انسان و هم ایرانی هایی که نگاه عاطفی بالایی دارند، به مسائل نگاه می کردند،. نگاه آنها خشک و نظامی و اداری نبود. من بعد از سرنخ، باز هم نقش پلیس بازی کردم؛ اما مصطفی در سرنخ به واسطه همین نزدیک بودن به جنس مردم بیشتر دیده شد و به دل نشست.
*تعریف و تصویر شما از پلیس ایرانی در فیلم و سریال های ما چیست؟ یعنی چه چیزی یک پلیس ایرانی را معرفی می کند و آن را از پلیس های کشورهای دیگر متمایز می کند؟
همانطور که اشاره کردم پلیس ایرانی از جنس خود مردم است. من یک بار در جشنواره فیلم پلیس گفتم که پلیس ایرانی پلیسی حامی است. پلیسی نیست که سمت مردم اسلحه بکشد و به آنها دستنبد بزند. در واقع پلیس ایرانی پلیسی است که در کنار مردم است نه مقابل آنها. او درست مثل مردم، نگاه عاطفی و انسانی به جامعه اطراف خود دارد. اینکه اوصیا و مصطفی در سرنخ به دل مردم می نشینند و مخاطب نسبت به آنها دافعه ندارد، به خاطر همین همدلی و نزدیکی به مردم است.
گفتوگو کننده سید رضا صائمی برای وبسایت آیفیلم
ص گ